پهلوی فهمید نمی تواند کاری مثل اعدام شیخ فضل الله را انجام دهد
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۰۵۳۳۱
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-نگار احدپور اقبلاغ: قیام پانزده خرداد، نهضتی خودجوش و مردمی در تهران، قم و برخی از شهرهای دیگر در اعتراض به دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. زمینههای سیاسی و اجتماعی و دینی این قیام به دهه ۱۳۳۰ شمسی و اقدامات تحریکآمیز نظام حاکم بازمیگردد، اما مهمترین حادثه که منجر به شروع قیام شد، سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه قم و پخش خبر آن در کشور بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قاسم تبریزی در گفت و گو با مهر با بیان اینکه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطف تاریخ معاصر ماست، عنوان کرد: آمریکاییها به دنبال تغییر ساختار فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران و نهایتاً مدیریت کامل بر ایران بودند. اگرچه مقدمات این امر از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شروع شد، اما پس از رحلت آیت الله بروجردی، امریکاییها احساس کردند که میدان برایشان خالی است و کسی مقابلشان نیست و تصمیم گرفتند برنامه شان را به اجرا در بیاورند. هدف اصلی آنها نیز مستعمره کردن ایران بود و دوم حذف قرآن و اسلام و درهمین راستا در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در مهر ماه ۱۳۴۱ قید حذف قرآن را مطرح کردند که این امر با مقاومت گسترده مراجع و علما و جریانهای مذهبی مواجه شد.
وی افزود: از مهر تا آذر آن سال کشمکش و رویارویی با دولت صورت گرفت که این حرکت اگرچه از سوی مراجع و علما بود اما پیشتاز و پرچمدار این جریان حضرت امام بودند، در این حال رژیم مجبور به عقب نشینی شد و آن لایحه را در ظاهر ملغی کند اما بلافاصله تحت عنوان انقلاب شاه و مردم (انقلاب سفید)، به شکل دیگری که فریبنده هم باشد به نام بازاریان و حمایت از حقوق کارگران و … موضوع را مطرح کردند و برای اینکه کار را به انجام برسانند، طرح رفراندوم مطرح شد.
تبریزی با بیان اینکه مملکتی که قانون اساسی دارد و موارد هم باید در مجلس شورا و ملی آن مطرح شود، رفراندوم کاری خلاف قانون است، تصریح کرد: ضمن اینکه این تصمیم در ایام تعطیلی مجلسین شورا و سنا صورت گرفت و در واقع این تصمیم در دولت مطرح شد. اما این بار خود شاه هم به میدان امد. اگرچه در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه در پشت صحنه قرار گرفته بود. در این حال عموماً و خاصه حضرت امام، رفراندوم را تحریم و آن را غیرقانونی اعلام کردند، و همین باعث شد که بسیاری از مردم در رفراندوم مشارکت نکردند و این اتفاق، ضربه بزرگی بر حاکمیت بود.
توهین محمدرضا پهلوی به روحانیت و حوزه ها
وی افزود: بعد از قضیه رفراندوم در بهمن ۱۳۴۱ شاه به دنبال یک نوع تحقیر و انتقام جویی از مرجعیت و حوزههای علمیه برامد. به همین دلیل در سفری که به همدان داشت، اشاره کرد که ما میخواهیم مملکت را به ترقی و تمدن ببریم اما ارتجاع سرخ و سیاه، یعنی روحانیت و حزب توده، مانع از این حرکت میشوند. در سفر به قم هم مطالب سخیف تری را مطرح کرد، به همین دلیل امام و برخی از علما، عید نوروز ۱۳۴۲ را عزای ملی اعلام کردند و در این حال ساواک و رژیم به دنبال نوعی ترس و انتقام جویی از روحانیت و مرجعیت برآمد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در ادامه بیان کرد: در دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف بود با ۲۵ شوال و شهادت امام صادق (ع)، برنامه ریزی کردند که در بین سخنرانی واعظ اخلال ایجاد کنند، و جو مجلس را به تشنج بکشند و همینگونه هم شد، در وسط مجلس شهادت امام صادق در مدرسه فیضیه، ناگهان فریاد جاوید شاه جاوید شاه سر دادند و شعارهای اینچنینی و روی آوردند به ضرب و شتم طلاب و روحانیونی که آنجا بودند، حتی عدهای را از پشت بام به زمین انداختند. و این یعنی ایجاد یک نوع ترس و وحشت برای اینکه روحانیت وارد یک نوع سیاست و مقابله و مبارزه با رژیم نشود.
وی افزود: در این حال حضرت امام (ره) بیانیه دادند با این مضنون که «این حرکت مغول وار از که بود، ما میپرسیم، میگویند دستور از بالا بود، اگر شهربانی بوده، تکلیفمان را با شهربانی روشن کنیم، اگر دولت بوده، با دولت، ولی همه میگویند اعلی حضرت فرمود، ما باید حسابمان را با شاه روشن کنیم»، لذا بین شوال تا محرم، امام خمینی (ره) که با علما و وعاظ استانها و شهرستانها به صورت نامه و پیام در ارتباط بودند، تصمیم گرفتند که در ایام محرم، مظالم رژیم و حرکت وحشیانه حکومت را نسبت به مدرسه فیضیه و ضرب و شتم طلاب و روحانیون مطرح کنند، و خودشان مصمم شدند که در روز عاشورا، مصادف با ۱۲ خرداد سخنرانی کنند.
تبریزی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، طبق اسنادی که از ساواک بر جای مانده، و خاطرات اسدالله اعلم هم هست، رژیم به دنبال یک قتل عام جدید بود، در اسناد ساواک آمده که رئیس ساواک سرلشکر حسن پاکروان، با ساواک سراسر کشور تصمیم گرفتند که هر روحانی و واعظی در بالای منبر مطلبی علیه دولت مطرح کرد، سریعاً دستگیر شده و در همان جا زندانی و یا به مرکز منتقل شود. و در حقیقت تصمیم داشتند هر حرکتی را سرکوب کنند، به موازات آن دولت هم همین موضوع را به استانداران و فرمانداران ابلاغ کرده بود. مضاف بر اینکه یک گارد از گارد شاهنشاهی و نیروهای عملیاتی ساواک هم به قم فرستادند، آن زمان سرلشکر محسن مبسر، رئیس شهربانی بود و او هم مجموعهای فرستاد و در حقیقت یک آمادگی همه جانبه برای مقابله با هر نوع تحرکی بر ضد حکومت ایجاد شد.
وی با اشاره به سخنرانی امام (ره) در عاشورای سال ۱۳۴۲ افزود: امام (ره) در روز عاشورا سخنرانی نموده و خطاب به شاه عنوان کردند، «که آن وحشی گریها چه بود، که در مدرسه امام صادق و حوزه امام صادق اتفاق افتاد، یعنی چه؟ اینکه مطرح میشود ارتجاع سرخ و سیاه، مگر روحانیون چیزی جز از قرآن و سیره می گویند»، سخنرانی حضرت امام، به نوعی هم نصیحت بود و هم هشدار، آنجا که امام خطاب به شاه فرمودند، «می خواهم تو را نصیحت کنم، که به سرنوشت پدرت گرفتار نشوی، آنهایی که اطراف تو هستند، تو را به نابودی می کشند»، امام افزودند، «ساواک وعاظ را احضار میکند که در مورد ۳ چیز صحبت نکنید، اول اینکه اسلام در خطر است، دوم علیه اسرائیل صحبت نکنید و سوم مبادا علیه شاه صحبت کنید»، «ما اگر نگوییم که اسلام در خطر است، اسلام درخطر نیست؟، اسلام در این مملکت با این برنامههایی که علیه اسلام دنبال میکنید در خطر است دیگر، اگر یک واعظ و روحانی نگفت که اسلام در خطر است، اسلام هیچ خطری برایش متصور نیست؟»
ساعت ۱۰ از خیابان ری یک عده به طرف میدان ارگ می آیند، ساعت ۱۰:۱۰ دقیقه از طرف دانشگاه دانشجویان به طرف بهارستان می آیند، از راه آهن این تعداد جمعیت در حرکت است و تا بعد از ظهر آن روز هم همینطور گزارش هست، حکومت در این شرایط، با قتل عام وسیعی که آمار دقیقی هم از شمار شهدا و مجروحین آن نیز در دست نیست توانست قیام را سرکوب کنند
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: در سخنرانی حضرت امام در روش عاشورا اشاره شده است که «مسئله دیگر این است که چه رابطهای بین شاه و اسرائیل است، مگر اسرائیل اینجا حکومت دارد، مگر شاه این مملکت اسرائیلی است، چرا نباید راجع به اسرائیل صحبت کنیم، اسرائیلی که این همه جنایت در کشورهای دیگر میکند و مسلمین را قتل عام میکند، در ایران صهیونیسم در پوست بهائیت، اقتصاد و شریان اقتصادی مملکت را به دست گرفته، ما چرا نباید در مورد اسرائیل سخن بگوییم.» «موضوع آخر اینکه چرا نباید علیه شاه سخن بگوییم، از هرکسی سوال کنیم چرا به مدرسه فیضیه حمله کردید، میگویند اعلی حضرت گفته، اعلی حضرت بیاید تکذیب کند که من نگفتم».
سخنرانی حضرت امام در عاشورا ۴۲
تبریزی در ادامه خاطرنشان کرد: این سخنرانی امام (ره) در حقیقت نوعی مقابله و رویارویی با رژیم بود که در این حرکت احزاب و گروهها و جریانهای چپ، راست، ملی و سیاسی هیچکدام وارد نشدند و جریان اسلامی در این مسیر تنها بود. چه در موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی و چه در این ماجرا. پس از این سخنرانی، امام (ره) را دستگیر میکنند و به تهران و ابتدا به زندان عشرت آباد و سپس به زندان قصر منتقل میکنند و تهدید میکنند که ما هر کسی را که علیه امنیت ملی و امنیت مملکت اقدام کند، اعدام میکنیم، حتی «اسدالله اعلم» اعلام میکند که ما ۳۶ نفر از طلاب و روحانیون را دستگیر کرده و به زودی اعدام شان خواهیم کرد که یکی از آنها آیت الله خمینی است. پس از بیان این مطلب؛ جمعی از مراجع و علما در تهران جمع شدند از جمله آیت الله صدوقی، آیت الله میلانی، آیت الله دستغیب و مطالبه شان این بود که آیت الله خمینی، مرجع تقلید و مجتهد مسلم شیعه است و طبق قانون کسی حق تعرض به او را ندارد و او بر اساس فتوای خودش عمل کرده و هر مجتهد دیگری نیز میتواند اینگونه عمل کند، با این اتفاق و حضور ۲ – ۳ ماهه روحانیون در تهران، رژیم مجبور به عقب نشینی شد و تصور و نقشه حکومت مبنی بر اینکه همانند نهضت مشروطه میتواند با اعدام شیخ فضل الله نوری، جهت قیام و نهضت را تغییر دهد، نقشه بر آب شد و احساس کرد اعدام آیت الله خمینی در این دوره برایش پر هزینه خواهد بود و اینگونه بود که ایشان را بعد از زندان به حبس خانگی محکوم کرد. تمامی اینها وقایعی است که بر اساس اسناد ساواک بدانها اشاره شد.
وی عنوان کرد: پس از دستگیری حضرت امام خمینی (ره) ملت به میدان آمده و از ورامین تا کن، از تبریز تا شیراز و خراسان و … به میدان آمدند و در حقیقت قیام سراسری شد. حضور مردم به حدی بود که علی رغم تیراندازی و ارعاب و قتل مردم، مردم محکم ایستادگی کردند. همانطور که فردوست هم در خاطراتش اشاره میکند، تا ساعت ۶ بعد از ظهر دولت و ساواک و شهربانی سردرگم بودند و نمیدانستند چه کنند، و در حقیقت میدان دست گروههای مذهبی بود.
گزارش لحظه به لحظه از وقایع ۱۵ خرداد در اسناد ساواک
تبریزی با اشاره به اسناد ساواک تصریح کرد: در خصوص قیام ۱۵ خرداد، ۹ جلد کتاب تحت عنوان «قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک» چاپ شده که لحظه به لحظه اتفاقات را گزارش میکردند، به عنوان مثال، در اسناد اشاره شده ساعت ۱۰ از خیابان ری یک عده به طرف میدان ارگ می آیند، ساعت ۱۰:۱۰ دقیقه از طرف دانشگاه دانشجویان به طرف بهارستان می آیند، از راه آهن این تعداد جمعیت در حرکت است و تا بعد از ظهر آن روز هم همینطور گزارش لحظه به لحظه میدادند. حکومت در این شرایط، با قتل عام وسیعی که آمار دقیقی هم از شمار شهدا و مجروحین آن نیز در دست نیست توانست قیام را سرکوب کنند و در مملکت حکومت نظامی اعلام کند، حتی شهرستانهایی که در آنها قیام نشده بود نیز شاهد حکومت نظامی بودند و به تعداد زیادی از وعاظ و روحانیون، دستگیر شدند، ۳ مرجع تقلید از جمله آیت الله شیخ بها الدین محلاتی و … دستگیر شدند. بنابر اسناد ساواک ۱۵۴ واعظ و فقیه و روحانی در تهران و شهرستانها دستگیر شدند که فقط در تهران ۵۰ نفر از جمله شهید مطهری، شهید سعیدی، شهید غفاری، حجت الاسلام فلسفی و… زندانی شدند و در شهرستانها نیز شاهد دستگیری وسیع و گسترده روحانیون بودیم.
ادامه دارد...
کد خبر 5799134منبع: مهر
کلیدواژه: قیام 15 خرداد قانون اساسی رژیم پهلوی حضرت امام خمینی سازمان سیا قرآن عاشورا خبرگزاری مهر آيت الله صدوقي جمهوری اسلامی شهید رجایی ساواک روحانی صهیونیسم شیراز قاسم تبریزی قیام پانزده خرداد مجلس محمدرضا پهلوی آیت الله دستغیب اسرائیل شهید مطهری بهارستان شیخ فضل الله نوری امام خمینی قم همدان تبریز شیعه تهران انقلاب اسلامی ایران امام خمینی قرآن کریم ایران قرآن فعالیت های قرآنی ارتحال حضرت امام خمینی ره کتاب انقلاب قران معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شیعه دهه کرامت امام خمینی تاریخ معاصر اسناد ساواک مدرسه فیضیه امام صادق حضرت امام آیت الله ۱۵ خرداد قتل عام ساعت ۱۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۵۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آذر ۱۴۰۲؛ مبارزه با فساد با طعم چای دبش/ پروژه آخر: تطهیر ساواک جهنمی
عصر ایران- در مرور رخدادهای گونهگون آذر ۱۴۰۲ به جز ادامه رفتار جنونآمیز اسراییلیها با مردم بیناه غزه به بهانه انتقام عملیات هفتم اکتبر و پنهان شدن نیروهای حماس در بین جمعیت بر ۴ موضوع میتوان درنگ کرد و به آنها پرداخت:
اولی افشای فساد چای دبش و این که سه میلیارد دلار از منابع ارزی به واردات ماشین آلات برای چای دبش اختصاص یافته. پولی که میتوانست کشت و صنعت چای در ایران را متحول کند و اگرچه حامیان و مبلغان دولت کوشیدند ریشههای آن را به دولت قبل نسبت دهند ولی اعداد و ارقام نشان می داد آنچه در دولت قبل انجام شده تسهیلات معمول و مطابق ضوابط و اعداد معقول بوده که ناگهان با تغییر دولت نجومی شده و این احتمال هم مطرح شد که یکی از دلایل عزل وزیر جهاد کشاورزی -که در مرور فروردین ۱۴۰۲ به آن اشاره شد- همین پرونده باشد.
موضوع دوم پخش مستندی از تلویزیون منوتو درباره پرویز ثابتی مقام امنیتی ساواک جهنمی بود آن هم در حالی که اعلام شده بود منوتو از ۱۱ دی تعطیل خواهد شد و از این مستند به عنوان آخرین پروژه تطهیر عوامل رژیم پهلوی در این شبکه یاد شد. سال قبل هم ثابتی در یکی از تجمعات علیه جمهوری اسلامی در کنار دخترش -که چهره ای علمی است- مشاهده شده بود.
اتفاق سوم درگذشت پروانه معصومی بود که به رغم سابقه بازی در فیلمهای پیش از انقلاب و حضور بیحجاب در آنها یا در صف استقبال از فرح در تالار رودکی به خاطر مواضع سیاسی بعدی مورد تمجید اصولگرایان بود و کار به جایی رسید که تصویر بزرگ او را بر مسجد بلال صدا و سیما آویختند در حالی که مرسوم نیست تصویر بزرگ یک خانم درگذشته را از مناره های مسجد بیاویزند و اصول گرایان با تصویر زن درگذشته روی سنگ قبر خودش هم مشکل دارند ولی اینجا دلیل سیاسی می چربید.
چهارمی هم درگذشت هنری کیسینجر معمار سیاست خارجی آمریکا بود که چند ماه قبل از آن ۱۰۰ سالگی خود را جشن گرفته بود:
چای دبش
ماجرای چای دبش و فساد سه میلیارد دلاری آن در حالی که برای آزاد سازی ۶ میلیارد دلار از پول های بلوکه شده در کره جنوبی جشن ملی برپا شده بود چنان بر حامیان و مبلغان دولت گران افتاد که درصدد رفع و رجوع برآمدند و کشف آن را حاصل فعالیت دولت ابراهیم رییسی دانستند به جای آن بگویند چرا این تسهیلات داده شده در حالی که میتوانست به سندیکای چای در شمال اختصاص یابد.
روزنامه وطنامروز در صفحه اول به نقل از رییس جمهور نوشت: متخلفان را به دستگاه قضایی معرفی کردیم. این در حالی بود که او در بیش از دو سال ریاست جمهوری گفته بود میتوانست در قوه قضاییه بماند و سؤالکننده باشد نه این که به قوۀ مجریه بیاید و سؤال شونده شود اما آمد به یک دلیل مشخص و آن هم این که در قوه قضاییه دریافت باید با علت فساد و نه با معلول مبارزه کرد.
به همین خاطر آنچه باید روشن می شد این نبود که پرونده متخلفان به دستگاه قضایی ارجاع شده یا نه. این بودکه بسترساز این فساد سیاست رانت ارزی بوده یا نه. اگر بوده چون خود او در 29 اردیبهشت 1400 که رییس قوه قضاییه و کاندیدای انتخابات خالی از رقیب 1400 بود گفته بود: «سیاست رانتی ارزی حتما منجر به تولید پرونده قضایی میشود و امروز شاهد آن هستیم که برای همین ارزهای ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی دهها پرونده تشکیل شده و به دهها پرونده رسیدگی و برای آنها حکم صادر شده و موارد زیادی نیز در دست رسیدگی است.»
اگر هم بسترساز این فساد سیاست رانت ارزی نبوده و حاصل عرق جبین و کد یمین یا ارث پدری دبشیها بوده و از جایی نگرفته بودند چرا برای شان پرونده قضایی تشکیل دادند؟
در گزارش تحقیقی و مستند روزنامه هممیهن آمده بود از فروردین ۹۷ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ و در سه سال کل ارز دریافتی شرکت دبش گستر ۱۹۵ میلیون و ۵۲۰ هزار و ۸۱۰ دلار بوده با این منطق که نیاز سالانه چای کشور ۴۴۸ میلیون دلار است و اگر تخلفی بوده این بوده که از سهم دیگران هم به او اختصاص داده شده ولی به نسبت کل ارز دریافتی او زیر ۶ درصد است که معقول به نظر میرسید حال آن که ۹۴.۳ درصد ارز دولتی را در دولتی گرفته که رییس آن آمده بود تا با سیاستهای رانتی ارزی مقابله کند نه این که ۳ میلیارد ۳۷۰ میلیون دلار یعنی نیاز ۷ و نیم سال را یک جا به یک شرکت اختصاص دهند.
مستند ثابتی
پخش مستند من و تو درباره پرویز ثابتی واکنش های گسترده ای داشت و در سریع ترین و مفید ترین اقدام انجمن اندیشه و قلم نشستی برپا کرد که در آن صادق زیباکلام، محمد توسلی و علی اصغر صباغپور به ادعای انکار شکنجه در فیلم پاسخ دادند.
صباغپور- استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر انکار شکنجه و توجیه عملکرد ثابتی را غیر قابل پذیرش و متضاد با اسناد تاریخی و روایت های شاهدان عینی خواند و گفت: افرادی که مثل توپ فوتبال بین بازجوها دست به دست میشدند، هنوز زنده اند. یکی از زندانیان میگفت من هنوز از بوی ادکلن متنفرم، چون بازجوها ادکلن میزدند و ما با چشم بسته وقتی این بو را استشمام میکردیم، آماده شکنجه میشدیم.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی و از زندانیان ساواک پرسید: اگر آقای ثابتی همین مطالب را ده سال قبل می گفت، از او استقبال میشد و او یک مبارز با تروریسم و وطن پرست تلقی می شد؟ تصور نمی کنم اینگونه باشد و عمدتا به دلیل رویگردانی [بخش هایی از] مردم از عملکرد سیستم فعلی است و من همان زمانی که اولین تصویر از ثابتی در راهپیمایی زن، زندگی، آزادی منتشر شد، نوشتم اگر عملکردها به همین شکل ادامه پیدا کند، در آینده شاهد خواهیم بود از صدام حسین و علی شیمیایی هم تقدیر شود!
زیباکلام گفت: آقای ثابتی توضیح نمیدهد آیا این همه زندانی سیاسی طبیعی بود و کشورهای دیگر هم همین طور بودند؟ چرا این همه مخالفت با رژیم بود؟ چرا کوچکترین فضای باز سیاسی مثل شکسته شدن سد، باعث سرازیر شدن خشم مردم شد؟ آیا شیوه شما در ساواک باعث سقوط رژیم شاه نشد؟ ثابتی حرفی در این زمینه نمیزند. چرا واقعیات را به شاه نگفتند؟ البته به دیکتاتورها فقط چیزی را میتوان گفت که دوست دارند.
محمد توسلی دبیر کل نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران بعد از انقلاب هم گفت: آقای ثابتی می گوید در دوره حکومت پهلوی همه چیز ایران در حال پیشرفت و توسعه بود اما آیا مصدقها، سحابیها، بازرگانها، طالقانیها، جبهه ملی و نهضت آزادی ضد توسعه بودند؟
وی در عین انتقاد از رفتارهای بعد از انقلاب با سیاسیون منتقد و از جمله خود گفت: سال 50 بعد از بازداشت اعضای سازمان مجاهدین خلق، نامهای نوشته شد و من برای قطبزاده فرستادم و از آنجا متوجه شدند و مهر 50 بازداشت شدم. بازجویم ازغندی (دکتر منوچهری) بود و مرا به قصد کشت زدند که بیهوش شدم.
محمد جواد مظفر که در جلسه حاضر بود ولی در میز پنل قرار نداشت هم این ادعا را که شکنجه ساواک بعد از فعال شدن گروه های چریکی آغاز شده رد کرد و گفت: من سال 49 در 19 سالگی دستگیر و شکنجه شدم. معنی دستبند قپانی این بود که دو دست را از پشت به هم میبستند و یک سطل شن 20 کیلویی از آن آویزان میکردند. این که شکنجه تنها واکنش ساواک به عملیات چریکی بوده دروغ بزرگی است.
خسروپرست، یکی دیگر از زندانیان قبل از انقلاب نیز در این جلسه گفت: چهره ثابتی ناشناخته و مبهم نیست. در همین جلسه کسی نشسته که برادرش را روی فلز گداخته سوزاندند و خود من ساعتهای متوالی بازجویی شدم. امیدوارم با جو تبلیغاتی که رسانه های خارجی برای افکار عمومی ایران ساختهاند، اعلیحضرت جدید برایمان نتراشند.
مرگ کیسینجر
در آذرماه 1402 معمار سیاست خارجی آمریکا که درهای کاخ سفید -فارغ از روی کار بودن رییس جمهوری دموکرات یا جمهوریخواه- همواره به روی او باز بود، درگذشت.
او را بسیاری نابغه دیپلماسی و برخی ماکیاولی عصر جدید میدانستند و بعضی که کم هم نبودند جنایتکار. تا جایی که در اردیبهشت امسال هفتهنامۀ آمریکایی «نیشن» جلد خود را به 100 ساله شدن او اختصاص داد اما نه در مقام تجلیل بلکه برای ابراز شگفتی از این که او در 100 سالگی همچنان آزاد است!
اظهار تعجب قدیمیترین هفته نامۀ آمریکایی - که 157 سال است منتشر میشود به خاطر آن بود که کیسینجر را به دلیل کمک به نیکسون برای از بین بردن مذاکرات صلح پاریس و طولانیتر کردن جنگ ویتنام، حمله به کامبوج و کودتای پینوشه در شیلی، جنایتکار جنگی میدانند.
او زادۀ 1923 بود و این یعنی در مه 2023 (اردیبهشت 1402 خورشیدی) 100 ساله شد تا یکی از معدود رهبران سیاسی قرن بیستم باشد که در قرن ۲۱ همچنان نظریه میداد. نزد ایرانیان نیز نامی کاملا آشنا بود و اگر وزیر خارجه نبود چه بسا با نام کوچک از او یاد میشد!
آشنا بود و در عین حال رازآلود و همچون وینستون چرچیل انگلیسی یکی از نمادهای سیاستورزی و سَیّاسیِ شخصی. آن قدر مشهور و نمادین که بهترین توصیف برای او ک نام خود او بود و البته اگر کمی دورتر برویم و با نگاه منفی: مارعینکی! این جمله هم درباره جنگ ایران و عراق به او نسبت داده شده که به عراق کمک کنید تا ایران پیروز نشود اما به ایران هم کمک کنید تا عراق پیروز نشود چون قادر به سیاست توازن بود.
برخی هم قدرت گرفتن چین را خطای او می دانند که برای تضعیف و نابودی شوروی اژدها را قوی کرد. اژدهایی که اکنون سر برآورده و می تواند جهان را در آینده ببلعد.
درگذشت پروانه معصومی
تصاویر مجلس ترحیم خانم معصومی در مسجد بلال از این حیث جالب بود که همه اعلامیههای ترحیم را دیدهایم که به جای تصویر دختر یا بانوی درگذشته مینویسند: خواهر یا مادر و عکس گل در کادر میگذارند. این سنت اما در مسجد بلال شکسته شد و تصویر خانم معصومی را آن بالا آویختند.
در این مراسم بیش از حضور همکاران و همصنفیها و هنرمندان و بازیگران و کارگردانان حضور پررنگ دولتیها توجه ها را جلب کرد. وزیران ارشاد دولت رییسی و دولت احمدی نژاد آمده بودند و وزیران ارشاد دولت های اصلاح طلب و اعتدالگرا نه. یک خط کشی پررنگ و کامل.
همان موقع نوشتیم اگر زندهیاد پروانه معصومی بعد از وقایع سالهای ۸۸ و ۹۶ باب میل اصولگرایان موضع نمیگرفت و مثلاً مشخصاً لیلا حاتمی نازنین را سرزنش نمیکرد شاهد حضور صاحب منصبان در مراسم او نبودیم و بعید نبود کیهان به تصاویر پیش از انقلاب او روی جلد مجله زنروز اشاره و تقبیح یا به عکسی در صفی در جشنوارهای در مقابل فرح استناد کند.
نکته ای که دربرخی نقدها فراموش شد اما این بود که در فیلمهای بیضایی بازی کرده و این اواخر دور از از هیاهو در روستایی در گیلان به پرورش گلوگیاه مشغول بود.